::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Thursday, September 02, 2004

سلام.
اخطار: اعصاب مصاب ندارم، نزديک نشين که پاچه ميگيرم.
تذکر: ممکنه حرف زشتي از دهنم در بره، مواظب بچه ها و ناموستون باشين اينجا رو با احتياط بخونن.
توجه: هرچي از دهنم دربياد، ميگم. دنبال چيز به دردبخور نگردين.
***
سرهامون رو تراشيديم. رفتيم پادگان. بهمون لباس دادن. يگان هامون معين شد. برگشتيم مشهد. دوباره رفتيم. پنج ساعت گرسنه و تشنه زير آفتاب نگهمون داشتن. گفتن نيرو زياد داريم. برگردين خونه هاتون.
بچه ها عصباني شدن. با دژبانها دعوا کردن. شلوغ کردن. افتضاح شد. ولي برگشتيم خونه هامون. تا دو ماه ديگه.
* سرم درد ميکنه. جلو نيا که مي کشمت.
* مرده شور اون رفاقتت رو ببرن. مي مردي يه زنگ بزني به خونه مون و بپرسي من کجا مردم؟
* حالم از ريخت دنيا به هم مي خوره. بگو گم شه از جلوي چشمام.
* چرا نظاميها اينقدر ... هستن؟
* اينم شد زندگي؟ مرده شور ببرش.
* وقتي گفتم سه، همه با هم مي ...ين به هيکل اين روزگار. يک... دو... سه...
* چلو هفت درجه تب دارم. بيا جلو تا از پشت آتيش چشمام ببينمت.
* دستم رو بگير تا بفهمي که يه مرده چه مزه اي داره.
* ديشب خانه اي روي آب ديدم. يه فرشته رو هم زير کردم. اگه بدونم کي سرنوشت ما رو ميبافه، بهش ميگم مال منو تا تهش بشکافه.
* مي دوني دلم چي ميخواد؟ همون چيزي که حدس زدي.
* اگه زندگي اينه، نمي خوام چشمام دنيا رو ببينه.
* خدايا... شکرت...
* دنبال يه سطل آشغال بدون سوراخ ميگردم. آخه دارم بالا ميارم.
* ديگه ريخت نحست رو نبينم ها. زود برو به جهنم. يالا...
* اگه يه روز بري سفر... اگه يه روز برم سفر... کاش ديگه برنگردي... کاش ديگه برنگردم...
* خيال نکن نباشي، بدون تو مي ميرم / گفته بودم عاشقم، خوب حرفمو پس ميگيرم.
* عروسکي بودم برات، که تو بهم نفس دادي / دلم رو يک روز خريدي، فرداش آوردي پس دادي.
* بگو برات من چي بودم، عروسک مغازه اي / خسته شدي رفتي حالا، دنبال عشق تازه اي.
* مثل مردن مي مونه دل بريدن، ولي دل بستن آسونه، شقايق. / مثل مردن مي مونه تحملت، ولي دل کندن آسونه،‌شقايق.
* گفتم: من ديگه سربازي نمي رم. بابام گفت: گه مي خوري. گفتم: باشه، ميرم.
* انضباط تو ارتش يعني کشک،‌ يعني پشم، يعني...
* نظامي را بايد ... / چه با لگد،‌چه با مشت.
* سرم رو با نمره ي دو زدم. هروقت ميرم جلو آينه خنده ام ميگيره. ولي درعوض براي وضو گرفتن و مسح سر، دستم رو سرم ليز ميخوره.
* رفتم حموم،‌سرم رو با ليف شستم.
* برگشتنا از تهران با قطار سبز اومدم. مثل هواپيما مي مونه. حتما با زيدت سوار شو و برو سفر. حال ميده.
* جات خيلي خالي بود...لامصب.
* ديگه مامانم پشت سرم آب نميريزه. ديگه بابام ناراحت نميشه.
* تهران خيلي جاي خوبيه فقط سه تا عيب داره: از مشهد دوره،‌ مردمش بد لهجه ان، تا دهنت رو باز ميکني حتي بچه ي دو ماهه هم بهت ميگه مشهدي هستي؟
* خداييش هيچوقت لهجه ام رو عوض نميکنم. هيچوقت. دوستش دارم.
* عاشق لهجه هاي يزد و شيرازم. از شيراز زنگ زده بود، بهش ميگفتم برام حرف بزن تا کيف کنم.
* زنگ زدم به يکي تو ساري، گفت چه لهجه ي قشنگي داري.
* دلم براي اون دختر ساروي تنگ شده. از بيست مرداد نديدمش. شوخي نيست... بيست مرداد.
* دو ماه ديگه از زندگي عقب افتادم. ر...دم به اين زندگي.
* تف به گور باباش که اينجور علاف شدم.
* مي دوني زندگي فقط ارزش چي رو داره؟ ارزش مردن.
* مي خوايم بريم کوهستان پارک. مياي تو هم؟ يادته دفعه ي اول تو کوهستان پارک؟
* خدايا... شکرت...
* هي قيافه اش مي اومد جلوي چشمام. هي پلک ميزدم که بره کنار. آخه قرار بود دو ماه نبينمش. شوخي نيست.
* کاش همين الان مي مردم. به خدا يک دنيا از شرم خلاص ميشد.
* ازت خجالت ميکشم. دلم برات تنگ شده. خيلي دوستت دارم. ولي... بسه ديگه. جفتمون بايد آدم بشيم. همه بايد آدم بشن. همه... يالا... آدم بشين.
* کاش منم آدم بودم. اونوقت ديگه عاشق نمي شدم. مجبور بودم هزاران سال فقط حوا رو ببينم و باهاش ازدواج کنم.
* آدم يکي بود فقط. اونم زن خري مثل حوا گيرش اومد.
* مجله ام رو خريدي؟ خوندي مطلبم رو؟ نه؟ مي دونستم که ارزش من از صد تومن هم کمتره.
* جدي چقدر برات ارزش دارم؟ ها؟ آهان. به اندازه ي يه کارت اينترنت که از صبح تا شب و از شب تا صبح باهاش چت کني، تموم که شد بندازيش دور و يکي ديگه نو باز کني. تو باز نکن، خودم بازم برات مي خرم.
* جدي ارزش من حتي از پنج تومن پول تلفن هم کمتره که زورت اومد زنگ بزني و حالم رو بپرسي؟
* امشب مياي چت؟ آره. پس بيا و منتظر بمون تا صبح، چون من نميام.
* از شبهاي جمعه متنفرم. امشب هم شب جمعه است.
* وانمود کن او را نمي بيني.
* براي تولدت چي فرستاد؟ خيلي چسبيد بهت؟ خوب تو هم براش سنگ تموم گذاشته بودي.
* دلم براي چشمات تنگ شده. يادته اون شعره؟
* خيلي وقته شعر نگفتم. بايد يکي بگم.
* استادمون مي گفت شعر با زور زدن نمياد. اوني که با زور زدن مياد شعر نيست،‌چيز ديگه است.
* در پادگان رو باز کنين. من رگم رو زدم. منو به بهداري برسونين.
* ميگن تو پادگانها ايدز زياده. کي تيغ ايدزي داره بده من ريشم رو بزنم؟
* ريشم اندازه ي موهامه الان. مي خوام جفتشون رو با هم بلند کنم.
* ديدي رضازاده چه جوري بلند کرد؟ ساعي هم بلند کرد. توتي هم موهاشو بلند کرده. کاش قد من هم بلند ميشد.
* چرا گوشهاي رضازاده اينقدر بزرگ شده؟
* روز به روز لاغرتر ميشم. به جهنم؟ راست ميگي، به جهنم.
* خانواده ي مامانم يک نسل درميون از سرطان مردن. خانواده ي بابام يک نسل درميون از سکته مردن. حالا نوبت منه که سرطان بگيرم و بلافاصله سکته کنم و بميرم. به خدا راست ميگم.
* کاش سرطان ميگرفتم،‌بعد سکته ي ناقص ميکردم که نصف بدنم فلج بسه، بعد ايدز ميگرفتم و نفسم در نمي اومد، بعد تصادف ميکردم و نصف ديگه ي بدنم فلج ميشد، بعد بهش ميگفتم بياد رگم رو بزنه. واي چه کيفي ميده.
* دستام خیلی درد میکنه. از تایپ کردنه.
* کاش دو تا دستام قطع ميشد. ديگه از شر اينترنت خلاص ميشدم.
* خدايا... شکرت...
* بسه.
* نميگم خوش باشين و برام دعا کنين. چون نه خدا و نه شما به حرفم گوش نميدين.
* خدانگهدار.

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 6:36 PM