::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Saturday, May 03, 2003

من الان روی شله زردهامون رو نوشتم و اومدم تا وبلاگ بنویسم. آخه خط من خوبه و به جای شابلون، من رو شله زردها می نویسم.
نمي دونين مشهد چه خبر بود... جاي همه ي کساني که دوست داشتن اينجا باشن و نيستن خالي...
يه حديثي هست از پيامبر (صلي الله عليه و آله) که من از کسي شنيدم. يعني منبع دقيقش رو نمي دونم. که ميگن:
«هر کس که خبر تمام شدن ماه صفر را به من بدهد، هديه ي خوبي از من خواهد گرفت.» (يا جمله اي با همين معني)
بالاخره محرم و صفر تموم شد. عجب ماههای سنگينی هستن اين دو تا ماه. من که يه عالمه خسارت ديدم تو اين ماهها.
ديگه تعزيه ها و سينه زنيها و زنجير زنيها و... رفت تا ماه رمضون. دقت کردين تو انواع عزاداريها، عربها از همه وحشيانه تر عزا داری ميکنن ولی ترکها چقدر مظلومانه و غم انگيز؟ من از عزاداری عربها می ترسم ولی خيلی عزاداری ترکها رو دوست دارم.
خلاصه اينکه می تونين عروسيهاتون رو راه بندازين!
***
يه چيزی گفتم که سوء تفاهم شد. من نگفتم که با سعيد حنايی دوست بودم يا از کارهايی که کرد طرفداری می کنم. من گفتم اون رو از دور می شناختم و شک دارم که اون قتلها رو انجام داده باشه. اگر هم انجام داده، حتما در شرايط عادی نبوده.
من اين عقيده رو دارم که «هدف، وسيله رو توجيه نمی کنه.» يعنی نه طرفدار اون زنهايی هستم که برای سير شدن، خود فروشی می کنن و نه طرفدار کسيکه برای اصلاح جامعه، آدم می کشه. حل شد؟ سوء تفاهم برطرف شد؟ دستم به دامنتون، کار دستم ندين، بگين اکسير همدست سعيد بوده...!!!
***
دفعه ی پيش که پابليش کردم، بعدش اومد اديت کنم، ديدم نمی شه. فکر کنم چون حجم مطلبم زياد بوده، اينجور شد. يادم رفته بود بگم اون کدهای مخفی سازی تبليغات بلاگ اسپات رو بايد بعد از تگ بذارين.
کدهای مخفی کردن تبليغات پرشن بلاگ رو هم من بلد نيستم، يکی از دوستام گفت می دونه. ولی توصيه می کنم اين کار رو نکنين.
چون پرشن بلاگ، با همه ی کاستيهاش اومده اين امکان رو مجانی در اختيار ما گذاشته، بذارين دو زار هم به جيبش اضافه بشه.
***
قابل توجه پسرهايی که می خوان معافيت دايم برای سربازی بگيرن:
من يه راهی به ذهنم رسيد که بی برو برگرد جواب ميده. هيچ مبلغی هم ازتون نمی گيرم، صلواتيه. عوارض هم نداره، فقط يک کم درد داره که خوب ميشه و بايد تا آخر عمر قيد ريش و سبيل و زن و بچه رو بزنين. ميخواين بدونين چيه؟ به اولين کامنت مراجعه کنين. لطفا خانومها نخونن که بد آموزی داره!
***
«کيميا» رو ديدین؟ من خيلی اين فيلم رو دوست دارم. وقتی چند سال پيش تو سينما ديدم، مقدار مفصلی گريه کردم. ولی همونجا با خودم گفتم اين دختره، يعنی بازيگر کيميا، در آينده يک تيکه ی بين المللی ميشه. و الان هم می بينيم که شده و حدس من درست از کار در اومده!
منظورم «زهرا اويسی» هست. يا همون «سارا در سريال خانه ی ما» و «زن بابای رامين تو خط قرمز». يادتون اومد؟ می بينين عجب چيزی شده؟!!! ولی اينو بگم که ايشون بر خلاف شايعات، دختر «فتحعلی اويسی» نيست.
***
هفته ی پيش «پيانيست» رو ديدم با کيفيت اورجينال! مغازه داره گفت اين فيلم از اول اورجينال اومده تو ايران و از رو پرده نيست. خيلی حال کردم. ولی وقتی فيلم رو تا آخر ديدم، حالم به هم خورد. اصلا فيلم به درد بخوری نيست. حيف اسکار. يه فيلم معمولی که چون توش جنايات نازيها به يهوديها رو نشون داده، بهش اسکار دادن. مثکه اين يه قانونه که هر فيلمی يهوديها رو مظلوم نشون بده، بايد اسکار بگيره!
***
نوبت معرفی سايت شد. اينا سايتهای جديد نيستن، ولی ممکنه کسی تا حالا نديده باشه.
يک سايت عکس که امکانات و گالريهای زيادی داره با مقدار زيادی عکس.
برام يه ميل اومده بود که بيا از زير مجموعه ی من خريد کن. اينم کد من!!! دقيقا با همين جمله ها. يه لينک هم داده بود. سر در نياوردم چی گفته. رفتم تو لينک، ديدم همون قرتی بازی کارتهای پنتاگونو، حالا از طريق اينترنت. (که يک کارت بخر، سه تا بفروش تا بری بالا) بعد تو لينک گشتم، اين سايت رو ديدم. جالبه، بهش سر بزنين.
يه سايت ديگه هم هست که نمی دونم چرا تا حالا ياهو جلوش رو نگرفته؟ آخه زورش زياده و هرجا از اسمش سو استفاده بشه، سريع جلوش رو می گيره. البته اينجا ايرانه! اينم بدک نيست. بگردين توش.
اينم يه وبلاگ از وبلاگهای دوستان. Physic - Soccer که «ريحانه» توش می نويسه. اولش فوتبالی می نوشت ولی حالا از همه جا می نويسه.
***
من کماکان مشغول منت کشی از غزل هستم که بياد اينجا چيزی بنويسه. قابل توجه دوستان غزل، بهش بگين لجبازی نکنه!

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 8:44 AM