::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Tuesday, August 26, 2003

نمي دونم اين کامنت هام چي شده بود؟!!! ولي حالا درسته...
***
الان ويزيتورهاي رسمي اکسير، از زمان گذاشتن اين کنتور جديد، بيست هزار نفر شد!!! مبارکه!!!
***
اين متن رو سه روز پيش نوشتم، پست هم کردم ولي پابليش نشد. تا الان که تونستم دوباره بفرستمش:
مثل اينکه اين قضيه ي مشهد و مشهديها و دعوا و کل کل، داره بدجوري بيخ پيدا ميکنه! با اينکه خودم دلم مي خواد جواب هرکسي که گير الکي به مشهد و مشهديها ميده رو بدم، ولي ترجيح ميدم تا دلخوري پيش نيومده و رفاقتها به هم نخورده و بحثهاي نيمه شوخي-نيمه جدي تبديل به دعواهاي جدي نشه، من، قضيه رو تموم کنم.
ولي به عنوان ختم کلام ميگم:
هرکس، از هرجاي دنيا که من رو ميشناسه و من هم مي شناسمش، هروقت که اومد مشهد، حتما بهم خبر بده تا معني مهمون نوازي رو بهش نشون بدم. قدم همه ي مهمونهايي که ميان مشهد، رو چشم من.
و از طرف ديگه، خيلي خوشحالم اون کساني که دارن از مشهد و مشهديها بد ميگن، زمانيکه اومده بودن مشهد، مشهديها بلايي سرشون آوردن که اينجوري دارن مي سوزن! و هيچوقت فراموش نمي کنن! دلم از اين خنک ميشه که هرکس که بد مشهد رو ميگه، خاطره اي از مشهد داشته باشه که تا آخر عمرش نتونه فراموش کنه!
يکبار ديگه: قدم هرکس که با من آشنايي داره، روي جفت تخم چشمهام. هروقت اومد مشهد، به شرطيکه من هم مشهد باشم، حتما به من بگه تا در خدمتش باشم.
نکته يک: ولي با اينهمه، اگر احيانا ببينم که کسي داره «شکر زيادي» ميخوره و در مورد مشهد، جفنگ ميگه، کمکش ميکنم تا تو گلوش گير نکنه و راحت بره پايين...!!!
نکته دو: گوليه عزيز رسما به خاطر حرفهايي که زده معذرت خواسته. ممنون هستم ازش. از اينجا بهش ميگم: «نويد جان، ما مخلص هرچي بچه ي لوطي هستيم. دوستت داريم و نميذاريم احساس تنهايي کني اينجا. لطفا وبلاگنويسي رو هم تعطيل نکن. به خاطر من هم شده، شروع کن به نوشتن.»
نکته سه: از همه ي رفقاي مشهدي هم خواهش ميکنم که اين بحث رو تموم کنن. چه به خاطر من شروع کرده بودن، چه به هر دليل ديگه، لطفا نذارين که کار به جاهاي باريک بکشه و قضيه لوث بشه و بچه بازي راه بيافته. از همه ي اونايي که تو اين مدت چيزي بهشون برخورده بوده هم من، معذرت ميخوام.
خوب از اين از اين...
***
منظور من از نوشته ي دفعه پيش اين نبود که «آي تورو خدا برام کامنت بذارين...»!!! فقط مي خواستم بدونم که چرا مردم اينقدر تنبل شدن که ديگه حوصله ي نظر دادن، ندارن؟!
***
يه اشتباه بزرگ کردم! اين بود که بالاي فلش نوشته ي دفعه قبل، ننوشته بودم «مخصوص بالاي هيجده سال». از همه ي اونايي که از ديدن اون فلش جا خوردن يا ناراحت شدن، واقعا معذرت ميخوام...
***
چند نفر بهم گفتن زياد مي نويسي... :( ... باشه... ديگه کم مي نويسيم... :((
البته اين دفعه همش شد تميز کاري و ماست-مالي! از دفعه ي بعد...!
***
يک سايت مخصوص بازيهاي کم حجم، که بيشترش با فلش ساخته شده، اگه حوصله داشته باشين، جاي جالبيه.
يادم نيست اين لينک رو از کجا گير آوردم. «ليما عظيمي» اولين دختر دونده ي قهرمان افغان! اين هم متن کامل خبربا عکس و شرح و تفصيلات.
چون ارادت زيادي به «استاد مهدي اخوان ثالث» يا «م.اميد» دارم، اينو ميگم:
چند نفر از وبلاگنويسها، دارن براي بزرگداشت و يادبود اين استاد عزيز مراسمي رو برپا ميکنن. خيلي خوشحال ميشيم که به وبلاگشون سر بزنين و شرح کامل مراسم رو بخونين. وبلاگ بزرگداشت اخوان.
دو تا وبلاگ خيلي جالب هم گير آوردم:
وبلاگ مرامنامه که مشهديه.
و وبلاگ زابلستان که به سبک شاهنامه مي نويسه.
فعلا عرضي نيست. خوش باشين

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 12:13 PM