::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Tuesday, February 03, 2004

سلام. مخلصيم!
يکم، مش لوگو با کمک يکي از دوستام که نمي خواد معرفي بشه درست شد. يعني از اين به بعد هر وبلاگ مشهدي که دلش خواست، مي تونه براي «مش لوگو» کامنت بذاره تا لوگوش تو صفحه قرار بگيره. فکر کنم اونجا مي تونه يه جاي خوب براي سرجمع شدن لوگوهاي مشهديها باشه.
دوم، من بايد وقتي ميرم دريا، با خودم يه آفتابه آب هم ببرم يا وقتي خواستن دريا رو آسفالت کنن، بايد از من استفاده کنن! از هر هوست مجاني که فضا گرفتم، خراب شد! کامنت گرفتم، خراب شد! کنتور گرفتم، خراب شد! به خدا آخرشم ها!
سوم، شعر اون بالاي سر در رو کيف ميکنين؟! از سروده هاي خودمه.
چهارم، دارم اکسير رو خونه تکوني ميکنم. يعني لينکهاي از کار افتاده ي اين بغل رو مي خوام پالايش کنم. اگه شامل حال لينک شما هم ميشه، بجنبين.
پنجم، ديدم اگه از اينوري برم، اون طرفيها ميگن برگرد! از اون طرف برم، اينوريا ميگن برگرد! در نتيجه، تا اطلاع ثانوي، خودم هستم! اکسير!
***
با بچه ها رفتيم نمايشگاه کامپيوتر. عکساش رو بادمجان جون(!) داره، بد نيست اگه برين ببينين. بعدش خيلي خوش گذشت! يه صحنه ها ديديم که تو عمر بابامون نديده بوديم! جاي همه تون خالي، به جز خانوما، چون چشم و گوششون باز ميشد!
يه صحنه ديدم، خيلي حال کردم. مامور حراست به يه دختر و پسر گير داده بود. اون دو تا هم کاملا ريلکس، ماموره رو سرکار گذاشته بودن. پسره مي گفت: خواهرمه. دختره ميگفت: فاميل دوريم با هم، مامان و باباهامون هم همو ميشناسن! باز پسره ميگفت: دختر عمومه! باز دختره ميگفت: نامزدمه! مردم هم جمع شده بودن و مي خنديدن!
***
دهه ي فجر هم که اومد. چقدر وقتي بچه بودم دوست داشتمش. رسما از يه هفته قبلش مدرسه نيمه تعطيل بود. براي شرشره بستن و اين حرفا. تو دهه هم تلويزيون «چاق و لاغر» ميذاشت. تو مدرسه هم زنگ تفريحا اون آهنگا رو ميذاشتن و حسابي «خر تو خر» بود و از درس و امتحان خبري نبود! ولي حالا... خود حکومت هم ديگه بي بخار شده و قضيه داره کمرنگ ميشه تا کم کم از ياد بره...!
ولي يه چيزي حرصم رو درمياره. وقتي که آمار قبل از انقلاب رو با بعد از انقلاب مقايسه ميکنن!
يکي نيست بهشون بگه: اگه راست ميگين، حالا که ميگين تو اين بيست و پنج سال اينهمه رشد داشتيم، يه آمار واقعي هم مثلا از سال پنجاه تا پنجاه و هفت بگيرين، ببينين تو اين پنج سال چقدر رشد داشتيم! نه که همش بيست و پنج سال رو با سال آخر مقايسه کنين!
اينا هيچي، اگه راست ميگين يه آمار هم از گسترش فساد، فحشا، سقط جنين، دزدي، بيکاري، تورم، از بين رفتن جنگلها و منابع طبيعي، رشد سرطاني شهرها و کوچ از روستاها، کاهش ذخاير نفت، کاهش منابع ارزي، کمبود بودجه و ... اينا بدين تا ببينيم چه گلي به سر کشور زدين!
***
کاش از خدا يه چيزي ديگه مي خواستم! يه سري کامل کتابهاي «تن تن» رسيد! يعني عيديه ولي چون ديدن که نمي تونم صبر کنم، از حالا بهم دادن! الان کلي کيفورم! لطفا به فکر تهيه ي يه کادوي ديگه برام باشين!
***
با اينکه بازي خيلي قشنگي بود و پرسپوليس بايد ميبرد، ولي براي حفظ جو مملکت که خيلي ملتهبه، دستور رسيد که مساوي کنيم. ما هم مساوي کرديم. وگرنه سوراختر شده بود «اس اس»!
***
فکر مي کنين «شهره آغداشلو» اسکار رو ميبره يا نه؟ من ميگم ميبره و ميشه اولين اسکاريه ايران. منتظر بمونين.
***
ايول به نماينده هاي «از جان گذشته» مون! ديدن از نظر قانوني امکان نداره با استعفاشون موافقت بشه، استعفا دادن تا کلاس بذارن!
ياد اون يارو افتادم که تو خونه اش هيچي نداشت، يه شب دزد اومده بود و دست خالي برگشته بود. صبح يارو تو کوچه داد ميزد «آي دزد... همه چيزمو برد... بيچاره شدم...». همسايه اش بهش گفت «تو که چيزي نداشتي که. اين سر و صدات هم فايده نداره.». گفت «فايده نداره، ولي کلاس که داره!»!
***
بدون شرح:
از هفتصد نفر زنداني بمي که از زندانهاي کشور به خاطر زلزله مرخصي گرفته بودن، فقط نود نفر به زندان برگشتن!
***
همشهري محترم:
در مصرف برق صرفه جويي کنيد.
در مصرف گاز صرفه جويي کنيد.
در مصرف آب صرفه جويي کنيد.
در مصرف نون صرفه جويي کنيد.
در مصرف هوا صرفه جويي کنيد.
در مصرف دنيا صرفه جويي کنيد.
در مصرف عمر صرفه جويي کنيد.
در مصرف ... صرفه جويي کنيد.
همشهري محترم، کي گفته تو زنده باشي؟ فورا سرت رو بذار و بمير!
نمي دونم همه جاي دنيا که نه نفت دارن، نه گاز، نه دو تا دريا، نه جنگل، نه ...، اينقدر صرفه جويي ميکنن؟ يا فقط ايران که اينهمه چيزي داره بايد صرفه جويي کنه؟!
***
يه مدته که مد شده، بچه ها آفلاينهاي کوچيک يا بزرگ خنده دار مي فرستن براي هم. من هم چند تا از دوستام اين کار رو ميکنن. شما هم اگه لينک جالب يا متن کوچيک قشنگي دارين، بفرستين تا با اسم خودتون تو اکسير بنويسم.
***
* اين سايت رو ببينين. يه سوپر مارکته تو مشهد که اينترنتي خدمات ميده! ايول که خيلي حال کردم ازش. سوپر تبريزي.
* يه وبلاگ مشهدي تازه کار که چيزهاي جالبي در مورد مسنجرها مي نويسه. iCHAT
* زيباترين قالب برگزيده در مسابقه ي وبلاگها!!! (ميشه بگين داورهاي اين مسابقه کيا بودن؟!)
* يک فلش باحال ديگه از Bruno Bozzetto
* فهميدين اون مردي که پس از سيزده روز از زير آوار بم بيرون اومده بود، مرد؟ اصل خبر.
* عکسهاي هديه تهراني در هنگام تماشاي مسابقه ي تنيس در تهران.
* عکسهاي کنسرت استاد شجريان و بقيه ي اساتيد. اگه خداي نکرده، اينا از بين برن، کي ميتونه جاي اينا رو پر کنه؟

***
تصاويري که مشاهده ميکنيد، نه آواره هاي بم است، نه صحراي برهوت، نه خرابه هاي فلسطين! بلوار ملک آباد مشهد است که زماني به دالان بهشت مشهد معروف بود و الان تبديل به کويري شده که همه جاشو براي پيدا کردن گنج، زير رو کردن! (هرکي گفت «گنج» چيه؟!) عکس دوم، عکس سوم.

خوب... خوش باشين. باي!

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 2:21 PM