::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Monday, July 26, 2004

سلام. ايشالا که خوبين. کامنتم هنوز خرابه ولي ميذارم بمونه!
***
يه مطلب جدي:
دنبال يه همکار براي اکسير ميگردم که اينجا بنويسه. تنها شرطش هم اينه که عين خودم بنويسه. عقايد و نظراتش بايد عين خودم باشه. من به هرچي اعتقاد دارم بايد ايشون هم اعتقاد داشته باشه. در يک کلام بايد کپ اکسير باشه!
سن و سال و جنس و محل سکونت و اين حرفاش هم اصلا مهم نيست. فقط اگر مونث باشه بهتره. فکر انحرافي نکنين! چون مي خوام اينجا يه تنوعي داشته باشه اينو گفتم. همين. هرکي دوست داره ميل بزنه بهم.
***
رالي پپسي هم برگزار شد و ما از دستش داديم. خيلي حسرت خوردم. حيف شد. يادتونه پارسال گزارشش رو نوشتم براتون؟ چقدر کيف داد. يادش به خير.
حالا يه رالي دو روزه مشهد - کلات گذاشتن. يکي از بچه ها با خانومش ميره. دنبال يه آقا و خانوم ديگه ميگرده. آقاش که موجود هست، اگر خانومي بود که دوست داشت شرکت کنه، بگه تا رالي خانواده رو استاد کنيم!
***
آهان يه چيزي: به زودي مي خوام خونه تکوني کنم. خيلي لينکها شلوغ شدن و نصفيشون هم يا از کار افتادن يا زائد هستن. هر دوست عزيزي که لينکش اين بغل هست و لينک اکسير در وبلاگش نيست، لطفا هرچه زودتر اقدام کنه. هر وبلاگي هم که تعطيل باشه، لينکش برداشته ميشه. با عرض معذرت.
قسمت اول لينکها رو هم با Blogrolling درست کردم تا هرکي جديد مي نويسه اسمش بياد بالا. فعلا يه خورده اشکال داره که درستش ميکنم.
***
يکي از دخترهاي آشناهامون از طريق اينترنت با يه پسري دوست ميشه و ادامه پيدا ميکنه تا اينکه چند روز ديگه عروسيشونه! يکي ديگه از دوستام هم چند سال پيش اينترنتي ازدواج کرد.
به نظر من دوستي تو اينترنت و مخصوصا مخصوصا مخصوصا از طريق وبلاگ (چون به نظر من هر کسي در وبلاگش دقيقا همون چيزيه که هست)، به شرطي که کنترل شده و تحت نظارت آدمهاي عاقل باشه و بعد از اينترنت هم چند بار همديگه رو از نزديک ببينن (با رعايت کليه ضوابط!)، بهترين نوع دوستيه. خوش به حال هرکسي که از طريق اينترنت بتونه يه دوست واقعي پيدا کنه و به هم برسن...
***
تصور کنين: عصر جمعه، ساعت سه، حاج امير زنگ بزنه بگه ما داريم ميريم سينما، مياي؟ تو اون گرما، خواب آلود، در جوادي ترين شکل ممکن، آدم بره مهمان مامان-داريوش مهرجويي رو ببينه! با اين شرايط سخت، فقط يه فيلم معرکه مثل مهمان مامان مي تونه آدم رو سرحال بياره.
بعد از بوتيک و يک کمي هم اشک سرما، يکي از بهترين فيلمهاي ايراني بود که تازگي ديدم. فوق العاده احساسي و قشنگ و ايراني. بعد که تو خونه تعريف کردم، بقيه خانواده هم رفتن و ديدن. مامانم ميگفت از اول تا آخر فيلم اشکاش مي ريخته! (فکر نکنين فيلم هنديه! نه! مامان من اشکش دم مشکشه، مثل خودم!)
توصيه دوستانه اينکه حتما بريد و ببينين. «پارسا پيروزفر» و «امين حيايي» به طرز خل کننده اي محشرن! «گلاب آدينه» هم مثل هميشه معرکه. بقيه هم عالي. نکته ي جالبش اينه که «رامين پرچمي» در نقش يه عمله که سه- چهار صحنه هست و چهار- پنج جمله ديالوگ داره، بازي ميکنه!
***
حالا يه فاجعه بگم:
شب جمعه. تنها. هيچ کدوم از دوستات نيستن. جايي براي رفتن نداري. تلويزيون هم الهي شکر مثل هميشه نفرت آور. سي دي و فيلم خوب هم نداري. بابات هم که برات ماهواره نمي خره تا لااقل سرت رو با کانال Fashion گرم کني! اون کسي هم که هميشه شبهاي جمعه باهاش چت ميکردي و دلت باز ميشد رفته مسافرت. برنامه ي پنجره هم يه خطاط آورده که از پشت چادر فقط چشماش ديده ميشه. منتظر فيلم سينما يک هستي، مي بيني «بولينگ براي کلمباين» رو ميذاره. خود فيلم آشغال، هنوز هم شش ماه نشده که دوباره پخشش ميکنن. خوابت هم نمياد چون ظهرش سه ساعت خوابيدي. همه ي اينها يک طرف، دلت هم وحشتناک گرفته باشه. فکر ميکنين چيکار بايد ميکردم و مي تونستم بکنم؟
رفتم تو رختخواب، سرمو کردم تو بالش، تا اذون صبح زِر زدم. بابام براي نماز صدام کرد. نماز خوندم. دوباره تا صبح زِر زدم! جمعه صبح چشمام از ورم باز نميشد.
***
خاک تو سر اين دو نفر فوتباليست عزيز کشورمون، جناب آقايان، احمقهاي مرده شور برده، «رحمان رضايي و علي بداوي» بکنن. بيشعورتر از اين دو نفر، فقط خودشون هستن. نه آبرو براي خودشون گذاشتن، نه براي تيم، نه براي ايران، نه براي ايرانيها.
وقتي به اين بي جنبه هايي که معلوم نيست از کجا بلند شدن و رفتن تو تيم ملي، يک کمي رو بدي نتيجه همين ميشه. آقا رو از بس رو سرمون حلوا حلوا کرديم که تو ايتاليا بازي ميکنه و فلان و بهمانه، با خواهش و تمنا بياريمشون تو تيم، هر ادايي از خودشون دربيارن بگيم چشم، آخرش اينجوري مزدمون رو ميذارن کف دستمون.
من اگه جاي دادکان، رييس فدراسيون بودم، همونجا دستور ميدادم جفتشون تعويض بشن، بعد از بازي هم بليت هاشون رو ميدادم دستشون که گورشون رو گم کنن بيان ايران. مگه بازي از بازي پرتغال و يونان حساس تر و مهمتر بود که اين دوتا احق اون فيلمها رو درآوردن؟ خاک تو سر جفتشون...
***
يه کار جالب مي خوام بهتون ياد بدم تا بفهمين اطرافيان چقدر دوستون دارن:
يه تيکه کاغذ رو در دهانتون خيس کنين، بعد حسابي با دست ورز بدين و کاملا با مداد سياه سياهش کنين. بعد به طرز ماهرانه اي اون رو که کاملا سياه شده گلوله کرده و به زير يکي از سوراخهاي دماغتون بچسبونين.
حالا بريد پهلوي دوستاتون و با اعتماد به نفس بالا باهاشون حرف بزنين. از عکس العمل اونها ميشه فهميد که چقدر دوستون دارن!
اگه بهتون گفتن که دماغت رو پاک کن، بفهمين که دوستون نداره. اگه گفتن که برو صورتت رو پاک کن، کم دوستون داره. اگه گفت برو تو آينه خودتو نگاه کن يا گفت فکر کنم آدامس چسبيده به صورتت، بفهمين که خيلي دوستون داره. اگه هيچي نگفت و فقط هي نگاه ميکرد بهش، بفهمين که خيلي زياد دوستون داره. اگه خودش دست برد و پاکش کرد بدونين که عاشقتونه. ولي اگه نه نگاه کرد و نه چيزي گفت بفهمين که طرف يا خيلي پرته که نديده يا اصلا حواسش به شما نيست! نتيجه هاتون رو بهم بگين!
***
اصلا از ياهو مسنجر جديد خوشم نمياد. به دلم نميشينه. با اينهمه امکانات، نمي دونم چرا کاري نکردن که آف ها رو بتوني نگه داري؟ من که با همون قديميه کار مينکم، کلي هم کيف ميکنم. زماني که من اون اولها شروع کردم به اينترنت بازي و چت، مسنجر جوري بود که وقتي هم دي سي بودي مي تونستي ليستت رو ببيني و آفهات رو بخوني. حالا چون مسنجرم جديد نيست هرکس شکلک جديد ميفرسته برام ازش ميخوام که برام تعريفش کنه!
راستي، دويست و بيست وهشت تا آي دي تو ليستم هست که فقط بيست و هشت نفرشون رو خودم اضافه کردم! خواهش ميکنم هرکس چند تا آيدي داره، بگه تا فقط اصلي رو نگه دارم. قبلا خوب بود مسنجر، نميذاشت از نود تا بيشتر اضافه کنيم ولي حالا فکر کنم تا بينهايت ميشه.
حرف ياهو مسنجر شد، مدتيه مي خوام يه سايت جالب رو معرفي کنم، نميشه. چون صاحباش دايم دارن اسباب کشي ميکنن و تغيير دکور ميدن. دو سال پيش اين سايت رو پيدا کردم و با بچه هاش رفيق شدم. در مورد ياهو مسنجر هست و انواع و اقسام فايلهاي جالب رو توش ميذاره که به درد چت ميخوره.
خوبي اين فايلها اينه که همه مطمئن هستن و هيچ ترسي براي دانلودشون وجود نداره. خودم همه رو گرفتم و چک کردم و با خيال راحت استفاده کردم. قبلا خيلي زياد بودن و بچه ها يه سايت مخصوص داشتن ولي هي کم و زياد شد و سايتشون رو هم بستن. حالا شما مي تونين از اين سايت براي لذت بردن بيشتر از ياهو مسنجر استفاده کنين.
Iran YM.
نمي دونم الان که اين مطلب رو مي خونين چه فايلهايي هست توش ولي من که ديدم سه تا بود. يکيش تمام شکلکهاي جديد و قديم و مخفي مسنجر رو داشت که کار کردن باهاش خيلي آسون بود. توصيه دوستانه که حتما سر بزنين، فايلها رو امتحان کنين و اگه حوصله داشتين ازشون تشکر هم بکنين.
***
فکر کنم بس باشه. يکي از خواننده ها ميگفت اکسير خيلي خوبه و تنها بديش اون لينکهايي هست که مي نويسي بالاي هيجده سال. گفتم خوب دختر خوب، من که قبلش اخطار ميدم که اگه دوست ندارين بازش نکنين يا بچه ها کاري نداشته باشن بهش. گفت ولي من خجالت ميکشم که لينک اکسير رو به کسي بدم، چون بقيه فکر ميکنن که من اون لينکها رو هم ديدم!
حرف حساب جواب نداره. سعي ميکنم کمتر مطلب بالاي هيجده سال بذارم که همه با خيال راحت بيان اينجا!
* حتما اين فلش رو ديدين ولي براي اونايي که نديدن تا حالا. فيلم تايتانيک در سي ثانيه!
* يه سايت که امکانات مجاني و خيلي خوبي مثل وبلاگ و فوروم و اينجور چيزا ميده.Caspianblog
* عکس يک پيرزن که بر روي يک سنگ پيدا شده!
* و اين هم يه عکس باحال. تبليغ براي استخدام يک دروازه بان جوان! (مکان: ميدان شهداي مشهد. هنوز هم هست)
حالا نکته ي فوق العاده جالبش اينه: زنگ زدم ببينم جريانش چيه؟ خانومه پشت تلفن گفت که «يک جوان مي خوايم که از درِ يک مکان مراقبت کنه!» (يه چيزي تو مايه هاي نگهبان!) نمي دونم براي جلب مشتري اينجوري نوشتن يا فارسي رو پاس داشتن و به معناي واقعي «دروازه بان» مي خوان!


تذکر: به خدا من عقده اي نيستم که اينقدر گنده و وسط عکس، اسم سايتم رو ميذارم. دنبال ويزيتور هم نمي گردم. فقط چندين و چند بار عکسهايي که خودم گرفتم و اينجا گذاشتم رو با اسمهاي ديگه تو سايتهاي پربيننده ديدم براي همين خيلي محکم کاري ميکنم و جلوي سو استفاده رو ميگيرم. خلاصه ببخشين.
خوب. زياده عرضي نيست جز التماس دعا و خوش باشين هميشگي...

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 2:02 PM