::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Monday, August 23, 2004

سلام. خوبين ايشالا؟ ما هم بد نيستيم، از احوالپرسيهاي شما!
خوب... به سلامتي اکسير هم سرباز شد. يک سرباز واقعي!
افتادم ارتش، تهران. خيلي راضي ام. اولها سعي ميکردم بيفتم سپاه چون خيلي راحته، ولي حالا که نگاه ميکنم مي بينم اصلا روحيه ي من با سپاه و اين حرفها جور درنمياد! عوضش هم افتخار ميکنم که تو ارتش هستم و هم کارت پايان خدمتم ارزش بيشتري داره!
هرچي بدي از ما ديدن، زير پا بذارين و هرچي خوبي ديدن (که نديدين!) چند برابر کنين. سعي ميکنم تو مرخصيها بنويسم اينجا، ولي اگه نشد (که فکر مي کنم نشه) بايد تا آخر دوره آموزشي صبر کنم و بعد بنويسم. راستی، صد و هفتاد جوک چتی هم انتخاب کردم و اینجا گذاشتم. جون میده برای چت و آفلاین. بخونین و بخندین، ولی خواهش میکنم ناراحت نشین!‌ (آخه خودم هم یه رگ ترکی دارم!)
هرچي گفتني بوده گفتم قبلا و الان چيزي يادم نمياد. يه دو بيتي گفتم که ميذارم اينجا براي يادگاري!
*** اکســــــــــير که چرت و پرت او بود دراز
*** بر قله ی عشق و عاشقی گشت فراز
*** رفت و غزلش همچو خودش تنهـــا ماند
*** زیرا که سرش کل و خودش شد سرباز!
دیگه هیچی. بازم سفارش میکنم، مواظب غزلم باشین، تنهاش نذارین... حلال کنین اکسیر رو. خوش باشین همیشه. دعا هم فراموش نشه...

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 11:05 AM