::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Monday, July 25, 2005

سلام. خوبین؟ الهی شکر منم خوبم.
* تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) که روز زن و مادر هم هست رو به همه خانومهایی که اینجا رو می خونن تبریک میگم و امیدوارم که کادوهای خوبی گیرشون بیاد. لطفا هوای ما رو تو روز مرد و پدر هم داشته باشین!
* دو هفته پیش هوست خراب شده بود. یعنی تا حدودی زمینگیر شده بود. ببخشید که چند روز نه عکس داشتیم نه لینکستان.
* لینکستان هم به روز شده. حیفه لینکهاش رو از دست بدین.
* «هدیه تهرانی» ازدواج کرده. مطمئن باشین. با همون «مهدی صفوی». الان هم ماه عسل رفتن خارج.
* یعنی هیچ کس نفهمید که «محمود بصیری» شکل کیه؟!
* یه بار دیگه می گم، اون زیر سمت چپ یه فرمی هست که اگه آدرس ایمیلتون رو وارد کنین، عضو خبرنامه اکسیر می شین. برای اعضای خبرنامه هم یه چیزهایی خوبی در نظر گرفته شده! از ما گفتن بود.
* فکر می کنم حکمت خام دچار یه بحران عظیم شده! اون از قالبش که منو یاد سردخانه میندازه، اون هم از سیستم کامنتش که بعد از سالها دوباره راه انداخته. (خداییش وبلاگ بدون کامنت یه چیزی کم داره)
***
قبل از هر چیز لازم می دانم توضیحی چند درمورد نوشته های دفعه پیش ارائه کنم(!) این کامنتها رو بخونین و بعدش هم جواب من رو:
* «دخترک:
راستي مامان من اينا دارن ميان مشهد چي چيو نيايد اونا الان تهرانن دو روز ديگه هم فکر کنم مشهد باشن البته ممکنه هم ۴ يا ۵ روز ديگه آخه راننده هاشون تنبلن که شب تا صبح بيدارن تازه مامانم اينا هتلشونمن رزرو شده اين چه حرفيه نيايد بي معرفت اگه شيرازي بودي عمرا اين حرفو نمي زدي مگه خونه شما ميخوان بيان X( »
* مگه من گفتم کسی نیاد مشهد که جای منو تنگ می کنین؟ مگه من می گم نیاین مشهد چون من ناراحت میشم؟ من برای خودتون میگم. اگه دوست دارین بیاین اینجا همش خاک و دود بخورین و دنبال اتاق و هتل بگردین و تو ترافیک اعصابتون خورد بشه موبایلتون کار نکنه و از گرما هلاک بشین و... خوب بیاین مشهد. به من چه اصلا که جوش شماها رو می زنم!
* «....:
سلام ...الان از تو آرشیو نامه ات رو به خدا خوندم...نمی دونم جوابتو گرفتی یا نه..امیدوارم گرفته باشی ..ولی...دوس ندارم چیز بدی بگم..اصلا نمی خوام...میدونی..من هم یه دخترم ( اتفاقا یکی از عاشق های خدام...اونم همیشه به حرفام گوش میده ) ..ولی وقتی اخطار 18 رو خوندم میدونی چی شد؟ حالم از خودمو هرچی پسره یه جوری شد....می خوام بگم اگه واقعا روت میشه جلو چشم این همه دختر ( که اتفاقا خوب میدونن چه طور لباس بپوشن )این حرفو بزنی، پس چطور روت می شه به آسمون نگاه کنی و خدا رو این جور خالصانه صدا بزنی؟ نمیدونم واقعا ، نکنه فکر میکنی اینا هیچ ربطی به هم نداره؟ واقعا اینجور فکر میکنی؟ اصلا نمی فهمم...مهم هم نیست چون خودت لابد می دونی کجا چی بگی چی نگی..فقط این پیام بی نام و نشون رو بذار به حساب یه پیام از طرف خدا..نمیدونم ..خواستی یه کم روش فکر کن....مجبورت نمی کنم ..مثل اینکه همه مردم خیلی حوصله این حرفها رو ندارن ......( البته تقصیر شما هم نیست ، لابد فقط تقصیر اون دخترهایی هست که فکر میکنن این آزادیه فقط! این قدر ارزششون پایینه که کسی اینجوری در موردشون چیزی بنویسه!)......... »
* دوست عزیزی که نه اسمی از خودت گذاشتی و نه آدرسی و خودت رو نامه رسون خدا لقب دادی (که فکر می کنم با این حرفی که زدی خیلی خودت رو تحویل گرفتی!) از حرف من ناراحت شدی که گفتم دخترا درست لباس بپوشین؟ یعنی دوست نداری دخترا خودشون رو جمع و جور کنن تا باعث به گناه افتادن پسرها نشن و خودشون رو مفت و مجانی در معرض دید هر کس و ناکسی نذارن؟
من اگه اونجوری نوشتم، اولش هم اخطار دادم که اونایی که اینجور مطالب رو نمی پسندن، نخونن. (هرچند فکر می کنم که این حق رو داشته باشم تا در وبلاگم هرچی دوست دارم بنویسم. ولی باز هم مراعات حال بعضی از خواننده ها رو کردم)
نمی خوام و صلاح نیست که این بحث رو کش بدم. فقط به این دو سوال من جواب بده: اگه از این جور لباس پوشیدن دخترا ناراحتی، پس چرا به من که گفتم «اینجوری نپوشین»، توپیدی؟!
و اگه خوشحالی که بعضی دخترا اینقدر راحت و مجانی بدنشون رو در معرض دید بعضی پسرها می ذارن و باعث لذت بردن یه عده چشم چران و بی غیرت میشن، پس چرا از حرفهای من که نوشتم این دخترها به هدفشون رسیدن، ناراحت شدی؟!
دوست بی نام و نشان من، قصدم از اون نوشته، یه هشدار دوستانه بود که در قالب شوخی به خوردتون دادم. اگه به کسی برخورده، شرمنده. همینجا جوابم رو بدین تا من هم عین جوابتون رو بذارم تو اکسیر و جوابتون رو بدم. ولی قبول کن که نه دروغ گفتم و نه حرف بدی زدم.
***
نمی دونم، خیلی حرف تو این مدت نوشتم رو کاغذ که اینجا بگم. ولی الان که نگاه می کنم، یا می بینم تاریخش گذشته، یا باز سیاسی شده، یا لوسه، یا ... یا اصلا حوصله اش رو ندارم که بگم! چیکار کنم؟ حرف کم آوردم!
***
این خودکارهای STABILO galaxy ، عجب خودکارهای خوبین. هم خوش دسته و هم خوش خط. اگه امتحان نکردین، یه تستی بزنین.

***
حیف شد ابومسلم تو فینال باخت. اگه «مسعود مرادی» درست داوری کرده بود، صددرصد ما قهرمان می شدیم. می گم «ما» چون مشهدیها بدجوری نسبت به تیم ابومسلم حساسیت و غیرت دارن. فکر نکنم تو هیچ جای ایران تیمی اینقدر طرفدار سینه چاک داشته باشه. اصلا هر مشهدی یه جوری به این تیم وصل میشه. مثلا من پسر خاله ام یه زمانی تو نوجوانان ابومسلم بود. یه دوستی تو خوابگاه داشتم که پسر عمه «رضا عنایتی» بود و از بس از پسر داییش می گفت، همه رو کچل کرده بود. یکی از دوستهای صمیمی ام تو ابومسلم بازی می کرد. اصلا همون سی-چهل سال پیش، پدربزرگ و شوهر عمه ام از اعضای هیات امنای تیم ابومسلم بودن. برای همینه که اکثر مشهدیها چه آبی باشن و چه قرمز، ولی این تیم عشق اولشونه.
***
گفتم دوست، یاد یکی از دوستام افتادم. تو راهنمایی و دبیرستان باهاش تو یک میز بودم ولی دیگه ندیدمش تا سال سوم دانشگاه که اون هم رشته من قبول شده بود. دیدم خیلی رنگ و روش زرد شده و سیگاری شدید و خلاصه خیلی خلاف سنگین شده بود. یه روز ازش پرسیدم چرا اینجوری شدی؟ گفت «مگه چه جوری ام؟ من افتخارم تو زندگی اینه که دو تا خلاف نکردم، یکی دختر بازی، یکی هم هروئین نکشیدم!»
***
«رضا صادقی» رو تو برنامه مهتاب دیدین؟ خیلی عجیب بود. «رضا صادقی» (مشکی رنگ عشقه) تنها خواننده ی مجازی هست که غیر مجازه! یعنی به آلبوم هاش مجوز نمی دن. من که خیلی سبک و صداش رو دوست دارم. مخصوصا «ساغر مستی».
***
یه زمانی یعنی همون اولها که «بریتنی» Britney Spears مد شده بود، خیلی دوستش داشتم. ولی بعد کم کم یه چیزایی ازش دیدم که البته نود درصدش الکی بود و براش ساخته بودن، و اینکه چون جواد شده بود، خجالت می کشیدم که ابراز کنم این دختر رو دوست دارم! حالا دارم یه کلکسیون از عکسهای حاملگی اش درست می کنم که دفعه بعد بهتون نشون می دم. خیلی روش زحمت کشیدم و هر روز کاملترش می کنم!
***
گفتم کلکسیون یاد این افتادم که ورژن جدید آهنگ «یار دبستانی» آقای «احمدی نژاد» رو براتون گذاشتم رو سایتم. اگه مشتاقین که دانلودش کنین، تا دفعه بعد صبر کنین!
***
نمی دونم چرا اینقدر از اونهایی که احساس می کنن «روشنفکر» هستن و این قضیه رو هم نشون میدن، متنفرم. اونهایی که تو وبلاگهاشون اراجیفی می نویسن که حتا خودشون هم سر در نمیارن و فکر می کنن هرچی مزخرفتر بنویسن، بیشتر روشنفکرن!
حالم به هم می خوره از این وبلاگهایی که آدم هرچی می خونه هیچی نمی فهمه. حتما مشکل از منه!
***
این انتخابات اگه هیچ فایده ای نداشت، حداقل این سود رو داشت که یه کلمه جدید یاد گرفتم: «بد اخلاقی»!
پس بچه های عزیز، بیایید تا بد اخلاقی ها را کنار بگذاریم و دست در دست هم، خوش اخلاقی بکنیم!
***
بالاخره يه سايت ايرانی پيدا كردم كه مربوط به اهدای عضو هست: شبكه فراهم آوری اعضای پيوندی ايران. شما هم عضو بشين و بهش لينك بدين.
***
عجيبه... اصلا نوشتنم نمياد! بسه ديگه؟ پس اين دو تا عكس رو از ورزشگاه ثامن مشهد داشته باشين تا دفعه بعد.


خوش باشين هميشه. دعا يادتون نره...

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 11:27 AM