::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Wednesday, March 29, 2006

یکشنبه، سیزدهم فروردین ماه هزار و سیصد و هشتاد و پنج
چهارده ماه پیش بود که خیلی اتفاقی و ناگهانی با یه دختر خانوم مجازی (که بعدها حقیقی شد!) آشنا شدم. خیلی الکی. آشنایی و صحبت های ما ادامه پیدا کرد تا مهر ماه سال هشتاد و چهار این خانوم زحمت کشید و اومد مشهد. (آخه تو یه شهر دیگه زندگی می کرد). من مقدمه چینی رو پیش خانواده ام شروع کردم و یه حرف هایی زدم که بعدش مشکلات وحشتناکی پیش اومد!
گذشت و این خانوم برگشت شهرشون تا دی ماه که من و خانواده ام رفتیم شهر این خانوم. لازم نیست بگم که با چه بدبختی ها و سختی هایی ما دو تا تونستیم خانواده ها رو برای آشنایی با هم راضی کنیم.
پانزده دیماه هشتاد و چهار، شب، ساعت هفت، خواستگاری انجام شد و همون جا هم خانواده این خانوم رضایتشون رو اعلام کردن. و الان هم داریم مقدمات کار رو فراهم می کنیم تا نهایی بشه.
به همین راحتی (البته در گفتن، اینقدر راحته ولی فقط خدا می دونه که من و ایشون چه بدبختی هایی کشیدم تا کار به اینجا رسید!)
این هم از این. مدتهاست می خوام بهتون بگم ولی گذاشتم تا تو این روز مخصوص (سیزده فروردین) بگم.
آهان، باید بگم که اسم این خانوم «کیمیا» ست و از این به بعد اگر دلش بخواد تو اکسیر هم می نویسه. (البته همونطور که اسم من اکسیره، اسم ایشون هم کیمیاست!)
منتظر خبرهای بعدی باشین...
**********
سلام. تعطیلات خوش گذشت؟ ایشالا که همیشه خوش باشین. به پایان رسیدن دو ماه سنگین و سخت محرم و صفر رو هم تبریک عرض می کنم. (چند بار این حدیث رو گفتم ولی باز هم می گم که پیامبر (صلوات الله علیه) فرمودن هرکی تمام شدن ماه صفر رو به من خبر بده، عیدی خواهد گرفت)
به این دلیل که من چند روزی دارم می رم مسافرت، اکسیر رو زودتر از سیزده به در چاپ می کنم!
با عرض معذرت سایت اکسیران که همه ی فایل ها و صفحه های اکسیر (آلبوم عکس، لینکستان، لینکدونی و...) روش بود، هک شده. خیلی هم جدی می گم و هیچ دروغ سیزده و اول آوریل و... در کار نیست! ایشالا به زودی درست میشه. دلیل اینکه لوگوی اون بالا رو هم نمی تونین ببینین همینه.
***
دفعه پیش که متن قبلی رو نوشتم بنا به دلایلی متن قبلترش، همونی که یه متن برای دل خودم گفته بودم، پاک شد. دنبالش نگردین!
***
حاج امیر خیلی بچه ی باحالیه. (فقط بعضی وقتها ضد حال میشه!) دو سه روز پیش بهم اس ام اس زد که جمعه میای بریم بیرون؟ من هم چون کیمیا خانوم اینجا بود و نمی تونستم به علی بگم جریان چیه، نشد باهاشون برم. حاجی هم از دستم ناراحت شد. امیدوارم حالا که اینجا رو می خونه از دلش در اومده باشه. (اگر هم در نیومده خودم درش میارم!)
***
نوشا خانوم، یکی از خواننده ها و دوستان اکسیر هم بعد از سالها دل رو یک دل کردن و وبلاگ زدن. این هم وبلاگ هفت فروردین.
***
چند وقت قبل یکی از آشناها از مکه اومده بود، براش مراسم چاووشی گرفته بودن. (یعنی یکی پیش پای حاجی شعر می خونه و بقیه صلوات می فرستن تا کم کم به خونه ی حاجی برسن) آخرش که تموم شد، اون آقای مداح یا هرچی اسمش بود که یکی از اون تیپ های خفن «ریش به هم گره خورده» و «خیلی مذهبی(!)» بود، گفت: «برای سلامتی خودتون یه صلوات دَر کنین»!!!
***
این دفعه، اول متن اصلی رو نوشتم و بعدش متن های فرعی. توضیح درباره ی متن اصلی بالا هم باشه برای دفعه بعد!
***
سینا راحتی یکی از بچه های گل روزگار بودکه چند سال پیش خیلی اتفاقی و سر جریان خرید هوست و دامین باهاش آشنا شدم و بعدها این دوستی ادامه پیدا کرد تا چند وقت پیش که برای تحصیل رفت مالزی. شب عید برام میل تبریک فرستاده بود و گفته بود که بالاخره بعد از یه عمر سر و کله زدن تو نت بالاخره وبلاگ زده. این هم جایی که سینا می نویسد! (الحق که خیلی خوب هم می نویسد!)
***
همه چیز تلویزیون تو عید یه طرف، محسن حاجیلوی زیبا، خوشگل، خوش اندام، کوه نمک، ورزشکار، با مو و سبیل پر کلاغی و چشم هایی که به علت مصرف دود زیاد، تا به تا شده، در برنامه سبز در سبز، یه طرف!
اضافه کنید به مورد بالا این دو مورد را: عمو قناد (که من بهش می گم عمو غمباد!) و طنز فوق العاده لوس سه و نیم! (جل الخالق که با تمام ارادتی که به استاد داریوش کاردان دارم ولی به هیچ وجه از دیدن لوس بازی ها و شوخی های بی نمکی که مخصوص رادیو هستن و ایشون در تلویزیون به تصویر می کشن، حتا یه لبخند هم رو لب هام نمیاد! نمی دونم چرا ایشون با زمانه و سلیقه مردم پیش نمیان؟)
***
بچه که بودم یادمه روز عاشورا، شبش مردم عزاداری می کردن و به اصطلاح مراسم شام غریبان می گرفتن. یعنی برای غریب های امام حسین (علیه السلام) که آواره شده بودن عزاداری می کردن. حالا دقت کردین چند ساله که برای هر امام و امامزداه ای شام غریبان می گیرن؟! از حضرت رقیه (سلام الله علیها) گرفته تا حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و امام حسن عسکری (علیه السلام) و...!
***
چون هوست ندارم که عکس بذارم توش، این دفعه بی عکس می ریم. خوش باشین و التماس دعا.
اکسیر و کیمیا

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 6:38 PM