::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Tuesday, November 14, 2006

سلام علیکم. ایشالا که خوبین؟ ما هم بد نیستیم، یعنی خوبیم، یعنی خیلی خوبیم، شکر.
برای یه چیزی نذر کرده بودم که اگه انجام بشه، یه حدیث قدسی تو اکسیر می نویسم که اشک خواننده ها رو دربیاره. البته اونهایی که اعتقاد دارن. این هم خدمت شما:
در روایت است که آدم (علیه السلام) به پیشگاه باریتعالی شکوه کرد که: «پروردگارا! شیطان را بر من سلطه بخشیدی و وسوسه هایش را همچون خون در رگ هایم روان ساختی. به من نیز در برابرش چیزی عنایت کن.»
خدا فرمود: ای آدم! هر کس از فرزندانت که به اندیشه ی گناه افتد، در نامه ی کردارش نمی نویسم مگر انجامش دهد، و هر کس به اندیشه ی کار نیکی افتد، پاداش آن کار را برایش می نویسم و اگر به انجامش آورد، ده برابر برایش می نویسم.
آدم (علیه السلام) گفت: «پروردگارا! بیشتر می خواهم.»
خدا فرمود: هر کس از فرزندانت که به گناه افتد و سپس توبه کند، گناهش را می آمرزم.
آدم (علیه السلام) گفت: «پروردگارا! بیشتر می خواهم.»
خدا فرمود: درِ توبه را برایشان باز می گذارم تا هنگامی که جانشان به گلو رسد.
آدم (علیه السلام) گفت: «پروردگارا! دیگر بس است.»
***
با اجازه شما همین روزها من و کیمیا می خوایم اولین سفر مشترک زندگی مون رو تجربه کنیم. پس بچه های خوبی باشین و تا بر می گردیم همین جا بمونین. زود می آیم، جای دوری نمی ریم، شیراز، شهر حاج خانوم! (شیرازی ها برای مراسم استقبال آماده باشن!)
***
راستي، چون اين متن رو خيلي سريع مي نويسم، باز هم نتونستم تو قالب اکسير دستکاري کنم و لينک دوستان رو اضافه کنم. خيلي شرمنده ام ولي ايشالا برگشتم همه رو يه جور خوب جبران مي کنم.
***
دیره ولی ممکنه... تبریک برای پیروزی غرور آفرین پرسپولیس همیشه قهرمان بر استقلالِ... ولش کن، بی خیال! خلاصه ما که خوشحالیم، تبریک.
***
در همین راستا و به خاطر اینکه به دستور رییس جمهور قرار شده که خانوم ها هم برای دیدن بازی فوتبال به استادیوم ها بروند، و برای جلوگیری از بدآموزی و به کار بردن الفاظ رکیک و قبیح و شنیع و بد، از این به بعد، این شعار توسط تماشاگر نماها خوانده خواهد شد:
شیر سماور، اگزوز خاور، اِوا دید خواهر؟، رفت کجای داور!
توجه شما را به عکس شیر سماور که در ذیل آمده جلب می کنم. (عجب شیری هم هست!)
***
خاک تو سر علیرضا کنن که نوشین عزیز رو تنها گذاشت و رفت دنبال آذر خیانتکار نامرد دروغگوی مغرور پست. اصلا حیف نوشین جون بود که به پای اون مرتیکه ی بچه ننه ی زر زروی دهن بین خل بی لیاقت پیر بشه. ایشالا نوشین خانوم یکی که مثل خودش گل باشه رو گیر میاره. (این کار از یک «علیرضا» بعید بود!)
***
بعد از کلی زور زدن و دوندگی و امضا کردن هزار و هفتصد نامه و کاغذ و سند، تونستیم وام ازدواج بگیریم. (بعد از اینکه همه مراسم مون تموم شده!) حالا چقدر؟ اسمش یک تومن بود ولی همون اول ۴۴ تومن قسط اولش رو هم ازش کم کردن! خدا رو شکر که زوج های بعد از ما باید از صندوق مهر رضا وام بگیرن و ما مثل قبل از بانک گرفتیم، وگرنه عمرا اگه می گرفتم و می رفتم زیر دِین این دولت کریمه.
***
حرف دین شد یاد این افتادم که من همیشه به اینکه از دانشگاه آزاد مدرک گرفتم افتخار می کنم. چرا؟ چون پول و هزینه تحصیلم رو خودم (بابام!) دادم و هیچ دینی از طرف دولت به گردنم نیست. مثل جریان سربازی ام که از بس زود معاف شدم، حتا یک ریال هم حقوق ارتش رو نگرفتم. غذاهایی رو هم که خوردم به جای اینکه چاق بشم، ۱۰ کیلو لاغر شدم. خدا رو شکر که تا حالا بیت المال وارد زندگیم نشده.
***
یاد جریان دانشگاه آزاد و فیلم هایی که دارن سر شهریه اش در میارن افتادن. امکان نداره کسی بتونه یک ریال از شهریه دانشگاه آزاد کم کنه. دیگه اینجا بانک و ساعت کشور و تعداد بچه ها و انتخابات و... نیست و کسی زورش بهش نمی رسه! راستی می دونین چه کسانی اعضای موسس، هيات امنا و هیات مدیره دانشگاه آزاد هستن؟ به جز خود جاسبی، میر حسین موسوی و آیت الله اردبیلی و حاج احمد خمینی و... بقیه رو جرات ندارم بگم، خودتون برین بفهمین!
***
خوبه شوکت ناقص شد وگرنه وقتی فیلم دخترش، زهره رو می دید حتما کن فیکون می کرد! طفلک مجید، چه به روزش اومد! ولی ما سه ماه فکر می کردیم نرگس همه کاره است، نگو زهره بوده که...! (هرچي تحقيق و تفحص و کنکاش و جستجو کردم، آخرش هم نفهميدم که اوني که تو فيلمه خودشه یا بدلش؟)
همین الان دکتر SMS زد که شنیده، شوکت گفته اگه جریان زهره واقعی باشه، مغازه رو از مجید پس می گیره!
***
زیر تیغ رو از دست ندین. با اینکه از اون سریال هاییه که جز اشک و آه چیزی برامون نداره ولی دیدن چند تا غول بازیگری کنار هم لذتی داره که نباید مفت از دست دادش. دقت کردین آتیلا پسیانی رو چقدر شبیه مرحوم علی حاتمی گریم کردن؟ خدا جفتشون رو بیامرزه... (آخ! لو دادم که پسیانی می میره!) حتما سری به سایت سریال زیر تیغ بزنین.
***
خدا کنه زودتر عصر قجر مهران مدیری شروع بشه تا باز شبها یک کم به خل بازی هاشون بخندیم و اینقدر چس ناله نبینیم!
***
ما که نفهمیدیم بالاخره چند تا بچه کافیه؟ یکی، دو تا، ... یا ۱۲۰ میلیون؟ آقای رییس جمهور، لطفا زودتر تکلیف ما رو روشن کنین، کار داریم!
***
مشهد از بس سرد شده، کم مونده که برف بباره. یک عمره تو این شهریم ولی هنوز عادت نکردیم به هواش. هنوز یادمون نمونده که بعد از زمستون، تابستون میاد و بعد از تابستون، زمستون! این وسط بهار و پاییز گم شدن!
***
معذرت که بدقولی کردم. به خاطر کم بودن حجم باقیمونده از هوست، این دفعه هم نشد عکس پرستاران و لینکستان رو به روز کنم. ایشالا به زودی هوست زیاد می خرم و حالش رو می بریم، جمیعا!
***
این هم شیر سماور:

***
هیچی دیگه. همینا. التماس دعا و خوش باشین، مثل همیشه

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 9:48 PM