::‌اکسير::‌Exir::اکسیر::

Exir Weblog :: وبلاگ اکسیر ::

Thursday, December 21, 2006

سلام. خوبین؟ وجدانم خیلی ناراحته... خیلی معذب هستم که این دفعه زود دارم می نویسم!
اول اینکه ببخشین مثل همیشه بدقولی کردم. ولی همین الان می تونین برید قسمت شیراز سایت و سفرنامه همراه با عکس های فراوانی از شیراز رو ببینید. مطمئنم که خیلی بدتون نمیاد! چون حجم عکس ها زیاده، ممکنه دیدنشون طول بکشه، ولی سفارش می کنم که حتما ببینین. این شما و این سفرنامه شیراز!
***
* شهادت حضرت جوادالائمه (علیه السلام) رو به پدر بزرگوارشون و آقا و سرورمون، حضرت رضا (علیه السلام) و دوستدارانشون تسلیت می گم. امیدوارم هرچه زودتر دلشون با ظهور فرزند خلفشون، مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) شاد بشه.
* ماه ذیحجه هم رسید. خوش به حال حاجی های واقعی که رفتن و دارن پاک می شن... یادتون نره که دهه اول ذیحجه نمازی داره که می گن هر کی اون رو بخونه تو ثواب حاجی ها شریک می شه. تو اعمال دهه اول ذیحجه در مفاتیح الجنان هست. هرکی خوندش التماس دعای مخصوص مخصوص...
* یادم میاد یه زمانی یه نفر از خواننده های اکسیر ارمنی (مسیحی) بود. اگر الان هم کسی هست، کریسمس مبارک.
* سعی می کنم برای شب عید قربان بیام ولی اگه دیر اومدم، دعای روز عرفه رو هم فراموش نکنین، همچنین دعا برای ما رو!
* ششم دی، یادآور یه روز وحشتناک، غم انگیز و در عین حال دلگرم کننده است. سالگرد زلزله بم. غم انگیز به خاطر ابعاد فاجعه و دلگرم کننده به خاطر دیدن صحنه هایی از انسانیت مردم ایران. چه روزهایی بود. یادتون میاد چه کارهایی می کردیم؟ بچه های وبلاگ نویس مشهد که کولاک کردن. چقدر مردم ایران به هم نزدیک شده بودن... چه روزهای بد و در ضمن خوبی بود... خیلی از دوستهام به خاطر رشته ای که خوندیم الان تو بم کار می کنن. چند روز پیش یکیشون می گفت اوضاع هنوز افتضاحه. همه چیز برای مردم رایگانه. آب، برق، نان و... دوستم می گفت از بس آب مجانی مصرف می کنن کف خیابون ها همیشه گل و لجنه! به هر خانواده ۱۵ میلیون تومن وام دادن. نصفی از مردم شهر هنوز تو کانکس زندگی می کنن و با این پول شون ماشین خریدن! خلاصه هنوز هیچی اونجا درست نیست.
* باز شب یلدا رسید... چه شب نازی... به قول نوشا: یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت...
شب چله ی خوبی داشته باشین. اگه حوصله داشتین مطلبی که سال ها پیش برای شب یلدا تو اکسیر نوشتم رو پیدا کنین و دوباره بخونین! می تونین از این آدرس ها هم استفاده کنین:
این سایت، این سایت، این سایت، این سایت، این سایت
***
چقدر مناسبت؟! حالا هرکی برای اولین بار بیاد اکسیر رو بخونه فکر می کنه وارد سایت یک مرجع تقلید شده، از بس مذهبی نوشتم!
راستی تا یادم نرفته حدیث قدسی این بار رو هم بگم. به مناسبت فصل حج:
آدم (علیه السلام) که کعبه را طواف کرد و به مستجار رسید، جبرئیل گفت: یا آدم! در این جا به گناهان خویش اقرار کن. آدم (علیه السلام) گفت: پروردگارا! هر که کار می کند، مزدی می گیرد. مزد کار من چیست؟ خدا وحی فرمود: یا آدم! گناهانت را آمرزیدم. آدم (علیه السلام) گفت: پروردگارا! نسل مرا نیز بیامرز. خدا فرمود: ای آدم! هر یک از فرزندانت که بدین جا آید و به گناهانش اقرار کند و مانند تو، توبه کند، توبه اش را می پذیرم و گناهانش را می آمرزم.
***
ممنون از دوستی که رفتم دفترش و برای تمدید دومین و هوست اکسیران خیلی زیاد (به گفته خودش!) بهم تخفیف داد! نمی دونم که اجازه می ده تا بهش لینک بدم یا نه. اگر خواست کامنت بذاره. هوست اینجا توسط Iran ITC تامین میشه! (تبلیغ غیر مستقیم!)
***
تبریک به دخترک که بالاخره ازدواج کرد! و تسلیت به دامادش که...! خوشبخت بشن ایشالا. به پای هم پیر بشن ولی از هم سیر نشن.
***
برای شادی روح ناصر عبداللهی (ناصریا) یه فاتحه بخونین... خدا بیامرزش.
***
دم مردم مشهد گرم. واقعا گل کاشتن. آبروی ما رو خریدن. مشهد تنها مرکز استان که تمام اعضای شورای شهر از لیست اصولگرایان هستن! دیگه با چه رویی بگم مشهدی ام؟! ولی بقیه ایران خوب شد. ممنون!
***
همه مسولان خوشحالن که ۶۰ درصد در انتخابات خبرگان شرکت کردن و رکورد شکستن و... جالب اینجاست که وقتی ما برای رای دادن به شواراها رفتیم، به زور شناسنامه هامون رو گرفتن و مهر زدن و تعرفه ها رو نوشتن و دادن دستمون تا به خبرگان هم رای بدیم! اگه رای دادن آزاد بود معلوم می شد چند درصد به خبرگان رای دادن!
***
من مرده ی اون چفیه هایی هستم که دور گردن هیات دولت مون به چشم می خوره. اینا زدن رو دست ابومازن و اسماعیل هنیه و فتحی شقاقی و سید حسن نصرالله و...! کاپشن و جلیقه های رنگ و وارنگ و کفش های بندی کم بود، چفیه هم به تیپ دولتمردان مون اضافه شده!
***
حالا از بس هی دم به ساعت محمد نوری رو تو تلویزیون نشون می دن که بالای دماوند و تو تخت جمشید و زیر سی و سه پل داره میگه: «ما برای بوسیدن...»، حال آدم رو به هم می زنن! بسه دیگه تو رو خدا!
***
این بار کم نوشتم که زود برگردم. عکس هم هرچی با کیمیا گشتم تا یه چیزی که به متن نوشته هام بیاد تو آرشیوم پیدا کنم، نشد! حالا به روش پیوند زدن گوزن به شقایق، می خوام بگم که به مناسبت شب چله که یک مراسم ایرانیه، یادی هم از فردوسی که یک شاعر پارسی ست بکنیم! خوبه؟!

هیمنا. خوش باشین. شب چله خوش بگذره. سفرنامه اکسیر رو با عکس هاش از شیراز از دست ندین! التماس دعا تو این شب جمعه!

 

لینکستان .::. .::. Admin .::. 5:47 PM